1 ای مایه هر لطافت ای در خوشاب از هر سخنی چو آتش تیز متاب
2 گر آتش و آب خوانمت هست صواب پاکیزه چو آتشی و بایسته چو آب
1 ای خجل با روی و زلفت روز و شب مانده ام با روی و زلفت در عجب
2 رویت از روز است یا روز از رخت شب ز زلف توست یا زلفت ز شب
1 ای زلف دلبر من دلبند و دلگسلی گه در پناه مهی گه در جوار گلی
2 گر در پناه مهی چون چرخ بد چه کنی ور در جوار گلی چون خار دل چه خلی
1 رویت از روم نشان دارد و زلفت زحبش نکند عیش مرا جز حبش و روم تو خوش
2 خانه من ز جمال تو چو فردوس شده است خانه فردوس شود با صنم حورا فش