ای قاعده زلف دلاویز از ابن یمین فریومدی غزل 197

ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

ای قاعده زلف دلاویز تو مشکل

1 ای قاعده زلف دلاویز تو مشکل ز آنغالیه گون سلسله آسان تو مشکل

2 گفتم که لبت خون دلم ریخت خطا بود با چشمه حیوان نتوان گفت که قاتل

3 زینسان که زند دیده دریا صفتم موج ناگاه فتد مردم آبیش بساحل

4 زلف تو بتخویف دلم سلسله جنباند خرم دل دیوانه گر اینست سلاسل

5 یا این لب شیرین دلم از چشمه حیوان هرگز نخورد آب که شورست مناهل

6 چون سایه اگر در پی اویم مکنم عیب ای بیخبر اندر نگر آن شکل و شمایل

7 مشغول بتست ابن یمین لیک چه مقصود پروای ویت نیست زمانی ز مشاغل

عکس نوشته
کامنت
comment