1 ای ریاحین ملک تازه به تو راحت از راح قسم روحت باد
2 شهپر فکرت جهانپیما قدم قاصد فتوحت باد
3 از تو بر فتنه نوحه کرده فلک زندگانی و عمر نوحت باد
4 نسبت عشق و رغبت باده مانع توبهٔ نصوحت باد
5 تا بود راح کارساز صبوح کار هر صبح با صبوحت باد
1 دل از خوبان دیگر برگرفتم ز دل نو باز عشقی درگرفتم
2 ندانستم که اصل عاشقی چیست چو دانستم رهی دیگر گرفتم
1 باز کی گیرم اندر آغوشت کی بیارم به دست چون دوشت
2 هرگز آیا به خواب خواهم دید یک شبی دیگر اندر آغوشت
1 ای زلف تابدار ترا صدهزار خم وی جان غمگسار مرا صدهزار غم
2 خالی نگردد از غم عشق تو جان من تا حلقهای زلف تو خالی نشد ز خم