1 ای آن که عیبجویی من پیشه کرده ای من خود حکایت از چه و چونت نمی کنم
2 بر تیغ پاکدامن خویشم چو آفتاب حیف است، ورنه رحم به خونت نمی کنم
3 چون شعله، قوت روح ز اسفل رسد ترا گر مرده ای، که چوب به... ت نمی کنم
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 سینه ریشانیم و دارد آن دهن درمان ما ای نمکدان لب لعل تو مرهم دان ما
2 دامن ما ز انتظار لخت دل چون لاله سوخت خار راه گریه باشد تا به کی مژگان ما
1 عشق دیگر در فغان آورده ناقوس مرا غنچهٔ گلبرگ آتش کرده فانوس مرا
2 کاشکی اندیشه ای از باطن عصمت کند عشق بر گردن نگیرد خون ناموس مرا
1 سخن بست از لبم احرام طوف کعبهٔ دلها تماشا کن در او چون کاروان کعبه محملها
2 ز زهد و توبه در کار دلم صد عقده افتادهست بیا ساقی مرا آزاد کن از قید مشکلها
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **