1 آن حرف که آن اصل کتاب است تویی وان فرد که مبداء حساب است تویی
2 از روی یقین دایره هستی را وان نقطه که مبداء و مآب است تویی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 عارفان از دو جهان صحبت جانان طلبند تنگ چشمان گدا ملک سلیمان طلبند
2 اعتباری نکنند اهل دل آن طایفه را که نه از بهر لقا روضه رضوان طلبند
1 تشبیه رویت آن که به گل یاسمن کند چشم از رخت بگو به گل و یاسمن کند
2 باد از وصال قد تو محروم و بی نصیب آن دل که میل طوبی و سرو چمن کند
1 صاحب نظران قیمت سودای تو دانند خورشیدپرستان سبق عشق تو خوانند
2 بردار ز رخ دامن برقع که محبان از شوق جمال گل تو جامه درانند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به