ای زبان خرد از کنه تو بند از جامی هفت اورنگ 15

ای زبان خرد از کنه تو بند

1 ای زبان خرد از کنه تو بند پایه قدر سخن از تو بلند

2 به خرد شرح کمالت نتوان به سخن شکر نوالت نتوان

3 سخن از باغ جمالت وردیست واندرین مرحله بادآوردیست

4 از گلی رونق باغی که شناخت؟ وز تفی نور چراغی که شناخت؟

5 به کزین زمزمه خاموش شویم پای تا سر چو صدف گوش شویم

6 طبع جامی که ثناگستر توست کمترین مرغ وفا پرور توست

7 هر طرف گر چه هوایی دارد پای دل بسته به جایی دارد

8 عار دارد ز حدیث همه کس بر زبان ذکر تو می خواهد و بس

9 رخت ازان دایره بیرون آرش نطق ازین قافیه موزون دارش

10 به لبش خطبه افزونی ده بر زرش سکه موزونی نه

عکس نوشته
کامنت
comment