-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای جمالت برقع از رخ ناگهان انداخته عالمی در شور و شوری در جهان انداخته
2 عشق رویت رستخیزی از زمین انگیخته آرزویت غلغلی در آسمان انداخته
3 چشم بد از تاب رویت آتشی افروخته چون سپندی جان مشتاقان در آن انداخته
4 روی بنموده جمالت، باز پنهان کرده رخ در دل بیچارگان شور و فغان انداخته
5 دیدن رویت، که دیرینه تمنای دل است آرزویی در دل این ناتوان انداخته
6 چند باشد بیدلی در آرزوی روی تو؟ بر سر کوی تو سر بر آستان انداخته
7 بیتو عمرم شد، دریغا! و چه حاصل از دریغ؟ چون نیاید باز تیر از کمان انداخته
8 ماندهام در چاه هجران، پای در دنبال مار دست در کام نهنگ جان ستان انداخته
9 هیچ بینم باز در حلق عراقی ناگهان جذبههای دلربایی ریسمان انداخته؟