-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای مراد دل تنها شدگان مونس وحدت یکتا شدگان
2 مایه صحبت تو تنهایی سایه وحدت تو یکتایی
3 فرخ آن کس که به تنهایی ساخت رخش در عالم یکتایی تاخت
4 دیده را کحل شهود تو کشید چون تو را دید دگر هیچ ندید
5 جز تو مقصود نداند کس را بلکه موجود نخواند کس را
6 گر بخواهد ز درت خواهد و بس ور بکاهد ز غمت کاهد و بس
7 از وصال تو بود بالش او وز فراق تو سزد نالش او
8 حال جامیت نکو معلوم است زانچه شد گفته عجب محروم است
9 بگشا چشم عنایت سویش وز همه خلق بگردان رویش
10 تا به محرومی خود پردازد به نصیحتگری خود سازد