ای مراد دل تنها شدگان از جامی هفت اورنگ 123

ای مراد دل تنها شدگان

1 ای مراد دل تنها شدگان مونس وحدت یکتا شدگان

2 مایه صحبت تو تنهایی سایه وحدت تو یکتایی

3 فرخ آن کس که به تنهایی ساخت رخش در عالم یکتایی تاخت

4 دیده را کحل شهود تو کشید چون تو را دید دگر هیچ ندید

5 جز تو مقصود نداند کس را بلکه موجود نخواند کس را

6 گر بخواهد ز درت خواهد و بس ور بکاهد ز غمت کاهد و بس

7 از وصال تو بود بالش او وز فراق تو سزد نالش او

8 حال جامیت نکو معلوم است زانچه شد گفته عجب محروم است

9 بگشا چشم عنایت سویش وز همه خلق بگردان رویش

10 تا به محرومی خود پردازد به نصیحتگری خود سازد

عکس نوشته
کامنت
comment