ای دل حصارِ همّتِ از حکیم نزاری قهستانی غزل 992

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

ای دل حصارِ همّتِ مردان پناه کن

1 ای دل حصارِ همّتِ مردان پناه کن دنیا و دین به مرتبه تسلیمِ راه کن

2 تا طفلِ نفس خو کند از شیرِ حرص‌باز پستانِ حرص و آز و هوا سر سیاه کن

3 آیینه است نفس و در او نقشِ آرزو هر گه که پیشِ رویِ تو برخاست آه کن

4 عین الیقین معاینه دیدی بیار خاک در دیده‌هایِ شرک و شک و اشتباه کن

5 مردانه باش و هم چو دگر جاهلان مساز با گرگِ نفس یوسفِ دل را به چاه کن

6 تا در دریچه‌ی نظرت نگذرد خسی یعقوب‌وار چشم جهان‌بین تباه کن

7 دل با خدای دار و به بتخانه راز گوی در کعبه باش و قبله ز هر سو که خواه کن

8 در شش در ست نردِ حیاتت نزاریا آخر به شش جهاتِ جهان در نگاه کن

9 بر جاهِ‌این جهانِ جهنده چه اعتماد چاهِ بلاست جاهِ جهان ترکِ جاه کن

عکس نوشته
کامنت
comment