ای دل ز شراب عشق مستی از جهان ملک خاتون غزل 1264

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

ای دل ز شراب عشق مستی

1 ای دل ز شراب عشق مستی در زلف نگار پای بستی

2 تا چند نظر ز دور کردن بیزار شدم ز بت پرستی

3 ای جان و جهان تو خاطر ما بسیار به خار جور خستی

4 دانی که چو زلف عهد یاران بشکستی و زود باز رستی

5 با مدّعیان بد سرانجام بر رغم من ای پسر نشستی

6 رنجور غم فراق گشتم تا درد مرا دوا فرستی

7 بندیش که در جهان چه خواهد رنجور به غیر تندرستی

8 فریاد و فغان که نیست ما را با عشق رخ تو نام هستی

عکس نوشته
کامنت
comment