ای خواجه آزاده که از ملک‌الشعرا بهار قطعه 555

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

ای خواجه آزاده که مفتون توکشتند

1 ای خواجه آزاده که مفتون توکشتند قومی به جوابی و گروهی به سئوالی

2 نگزیدم بهتر ز بساط تو بساطی نشنیدم خوش‌تر ز مقال تو مقالی

3 هنکام‌بهار است و سبک بکذد این‌فصل چونان که نماند زو، جز خواب و خیالی

4 زین روی مرا خود هوس سیر بهار است با ماهی کز عشقش زارم چو هلالی

5 حوری چو به باغ اندر نازنده تذروی ماهی چو به دشت اندر تازنده غزالی

6 بیرون شدنی باید با او به دو فرسنگ ارجو که پس از هجر برم ره به وصالی

7 اسبی دو ببایدمان با زین و لگامی غرنده چو شیری و رونده چو مرالی

8 آسوده ستانم ز تو و آسوده دهم باز زبراکه مرا نیست نه باری نه جوالی

9 دانم که فرستی‌شان فردا به‌ بر ‌من گر خادم نفروشند غنجی و دلالی

10 ارجو که کنی شاد بهاری به بهاری ای گشته ز تو شاد جهانی به نوالی

عکس نوشته
کامنت
comment