1 ای از گل دولت تو شاهی بوئی از بند جهان برغم هر بد گوئی
2 چون سوسن ده زبان بمدحت کوشم چون بید زبانی کنم از هر موئی
1 بی روی تو گرزآنکه نمی داشت دلم هم چشم وفا از تو همی داشت دلم
2 تو چشم دل منی و در معرض جان از چشم خود این چشم نمی داشت دلم
1 هوای تو ای جنت رو چپرور فضای تو ای کاخ خورشید منظر
2 نظام جهان را چو عدلست موجب نجوم فلک را چو مهر است سرور
1 دوش چون برزد سر از جیب افق بدر منیر زورق زرین شتابان گشت در دریای قیر
2 زورقی از نور و دریائی ز ظلمت، همچنانک رای دستور آورد بدخواه جاهش در ضمیر