1 ای پایه بخل از تو شده پست سخا وز ساغر لطف تو جهان مست سخا
2 می بود سخا پی سپر بخل شده بگرفت سخای دست تو دست سخا
1 ای صفت خاص تو واجب به ذات بسته به تو سلسله ممکنات
2 گر نرسد قافله بر قافله فیض تو در هم درد این سلسله
1 ای ز پی طبل شکم همچو نای جمله گلو گشته ز سر تا به پای
2 کار تو از هر چه تصور کنی نیست بجز آنکه شکم پر کنی
1 چون رسیدم شب بدینجا زین خطاب در میان فکرتم بربود خواب
2 خویش را دیدم به راهی بس دراز پاک و روشن چون ضمیر اهل راز