- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تویی آن آفتاب عالم آرای که داری در دل هر ذره ای جای
2 جمالت را عماری در عمارت نمی گنجد سوی ویران ما آی
3 مپوش از ما به ما نور رخ خویش به گل خورشید تابان را میندای
4 میان ما و تو ماییم پرده کرم کن وز میان این پرده بگشای
5 خرد زنگ است بر آیینه عشق بده می ساقیا وین زنگ بزدای
6 چو جانان جان جان توست جامی جهان در جست و جوی او مپیمای
7 بزن در دامن آن جان جان دست منه دیگر برون از خویشتن پای