- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 توئی آن گل که معروفی بهر گلشن به بیرنگی اگر چه از تو دارد رنگ نقش کلک ارژنگی
2 زتو بس نقش پیدا و تو پنهان طرفه نقاشی بهر گل رنگ و بو دادی و معروفی به بیرنگی
3 خطرها در بیابان طلب بس هست سالک را نترسد از هجوم خصم و رهزن غازی جنگی
4 سماع عاشقان از پرده عشق است ای صوفی نمی آرد بوجدش بانگ رود و زهره چنگی
5 تو سلطان و همه امکان تو را خیل حشم باشد عجب دارم که چون جا کرده ای در دل باین تنگی
6 برد دل از پری پنهان و پیدا از بنی آدم ندیده دیده دوران چنین لولی بدین شنگی
7 نه هر برگ گیاهی گل نه هر مرغی بود بلبل نه زآنها آید این بوی و زاینها آن خوش آهنگی
8 مدیح مرتضی نور خدا میگویم آشفته چه حاجت مدح بوبکر و اتابک سعد بن زنگی
9 سلوک ار میکنی اندر پی آل پیمبر رو نه درویشست هر ژولیده موی چرسی و بنگی