- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو بدین چشم شوخ و روی چو ماه ببری دل ز دست سنگ سیاه
2 زیر دستت چه آسمٰان چه زمین پایمالت چه آفتاب و چه ماه
3 روز مستی نمیبریم بسر این زمان آمدیم بر سر راه
4 چون ننالیم که از تماشایش باز گردد بسوی دیده نگاه
5 آنچه آن جلوه کرد با جانم برق هرگز نمیکند به گیاه
6 ای که بی باک بر سر راهش میروی و نمیروی از راه
7 باش یک لحظه تا برون آید آفتابم ز زیر ابر سیاه
8 نفست از چه مرده زنده کند گر نه روح اللهی، بلا اشباه
9 سنگ سوزم اگر ببٰارم اشک چرخ ریزم اگر بر آرم آه
10 گاه و بیگاه منع ما نکنی چشمت ار بر رخش فتد ناگاه
11 گفتمش میرود رضی گفتا هر کجا میرود خدا همراه