- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در دل نشستهای اگر از دیده رفتهای نینی ز دیده نیز نگویم نهفتهای
2 ما بیتو نیستیم و توی ما پس از چه روی گوییم گاه حاضر و گاهی برفتهای
3 چون برقِ سوزناک که در خشک و تر گرفت از تاب مهر جان و دلم درگرفتهای
4 از نافه ی نغوله که هرجا دلی دروست عطارخانه ها همه بر هم کشفتهای
5 ای نوبهار حسن به بستان ما درآی تا گل به از تو یا تو به از گل شکفتهای
6 لؤلؤی اشک بر مژه ی من ببین بیا مردانه نکته ایست که در رشته سفتهای
7 خارست نوکِ هر مژه در چشم ما و تو بر بسترِ حریر به صد ناز خفتهای
8 باریک میرود سخن آخر نزاریا این زان دقیقههاست که با کس نگفتهای