- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای علم هستی ما با تو پست نیست به خود هست به تو هر چه هست
2 ذات تو هم هستی و هم هست کن هست کن عالم نوی و کهن
3 هست تویی هستی مطلق تویی هست که هستی بود الحق تویی
4 هر چه نه هستی به سرای مجاز باشدش البته به هستی نیاز
5 آنچه نه محتاج به کس هستی است بر همه کس زانش زبردستی است
6 نام و نشانت نه و دامن کشان می گذری بر همه نام و نشان
7 پست و بلند از کرمت بهره مند با تو یکی نسبت پست و بلند
8 با همه چون جان به تن آمیزناک پاک ز آلایش ناپاک و پاک
9 چشم مشبه ز جمال تو کور عقل منزه ز کمال تو دور
10 ناقه تنزیه چو تنها فتاد پای ز معموره به صحرا نهاد
11 حادی تشبیه چو محمل براند رفت به معموره و در گل بماند
12 ای ز تو معموره و صحرا همه بود تو هم بی همه هم با همه
13 در تو نیند این دو صفت جز به هم چون ننمایند تجاوز به هم
14 هست ز تنزیه تو تشبیه تو نیست جز این غایت تنزیه تو
15 نور بسیطی و غباریت نی بحر محیطی و کناریت نی
16 نیست کناریت ولی صد هزار گوهرت از موج فتد بر کنار
17 موج تو بود آن که شدی جلوه گر در خود و بر خود به هزاران صور
18 در تتق ذات تو هر سر که بود روی در آیینه علمت نمود
19 صورتشان عکس نما شد ز ذات ذات ز تکرار صور شد ذوات
20 انجمن جمع همه عالم است رونق آن انجمن از آدم است
21 با تو خود آدم که و عالم کدام نیست ز غیر تو نشان غیر نام
22 گر چه نمایند بسی غیر تو نیست درین عرصه کسی غیر تو
23 کیست به پیدایی تو در جهان مانده ز پیدایی خویشی نهان
24 تو همه جا حاضر و من جا به جای می زنم اندر طبلت دست و پای
25 چون فتم از پای مرا دستگیر انت نصیری و الیک المصیر