- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو ای سیف زنگ اجل چون نگیری که الحق به انصاف درخورد آنی
2 بدین تیزی و روشنایی و گوهر ترا در کجا میخورد زندگانی
3 نه در دست تقدیر ملکی بگیری نه در حرب ایام خونی برانی
4 ترا ذوالفقار علی خود گرفتم گران قلتبانی گران قلتبانی
5 حقوقی که در گردنت هست واجب به گوش دلت چون فرو مینخوانی
6 بدین مایه داد و ستد بعد ماهی چه تاخیر سردست چون میتوانی
7 چرا قدر مردم ندانی ولیکن تو مردم نهای قدر مردم چه دانی
8 خرابی عالم ز تو هست پیدا مباد آنکه اندر جهان تو بمانی