- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو جان و دل مایی، من وصف تو چون گویم؟ بی چون و چرا گویم: در وصف تو چون گویم
2 گه در طلب عشقت می افتم و می خیزم گه از صفت حسنت می گریم و می مویم
3 هر چند که بحرم من، نه جوی و نه نهرم من من آ ب حیات، ای جان، از جام تو می جویم
4 بویی ز سر زلفت آورد صبا ناگه آشفته آن بویم، بر بوی تو می پویم
5 سرگشته و سرگردان، در کوی تو، ای جانان آشفته آن زلفم، دیوانه آن رویم
6 ناصح، چه دهی پندم؟ نگشود از آن بندم تو مست هوای خود، من مست می اویم
7 قاسم ز تو حیران شد، در حلقه مستان شد از دولت درد تو رخساره بخون شویم