- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا بسته بند زلف پریشان گشاده ای صد نافه مشگ بر گل خندان گشاده ای
2 ما را که دست بر رگ صد دل نهاده ایم دل بسته ای به زلف و رگ جان گشاده ای
3 سینه مکن به بستن دل زان قبل که تو دل بسته ای نه ملک خراسان گشاده ای
4 خندی ز گریه من و آنگه گمان بری کاب بقا ز چشمه حیوان گشاده ای
5 بستیم عهد که دل نشکنی دگر چونست پس که گوی گریبان گشاده ای؟
6 گفتیم که بر مجیر گشایی در وصال تو هر چه در فراق درست آن گشاده ای