ای تو را روی وفا با دگران از جامی غزل 257

ای تو را روی وفا با دگران

1 ای تو را روی وفا با دگران جنگ با ما و صفا با دگران

2 تا به کام دگران ننشینم منشین بهر خدا با دگران

3 همه آب و گل و تو جان و دلی نسبتی نیست تو را با دگران

4 بی تو پهلو به زمین جان دادن به که پهلوی تو جا با دگران

5 مگشا جیب چو گل تا ندهد بوی تو باد صبا با دگران

6 تا بود خوش دگران را به تو دل خوش نباشد دل ما با دگران

7 می کشی از کف جامی سر زلف می کشی زلف به پا با دگران

عکس نوشته
کامنت
comment