1 ای چرخ همه کار به پرگار زدی گر مهر درش مگر به مسمار زدی
2 ای شب تو ردای خویش بر قار زدی ای تیغ زدوده صبح زنگار زدی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 چه خوش عیش و چه خرم روزگار است که دولت عالی و دین استوار است
2 سخا را نو شکفته بوستان است امل را نو دمیده مرغزار است
1 دوش در روی گنبد خضرا مانده بود این دو چشم من عمدا
2 لون انفاس داشت پشت زمین رنگ زنگار داشت روی هوا
1 شاها بنای ملک به تو استوار باد در دست جاه تو ز بقا دستوار باد
2 مسعود شاه نامی و تا سعد کوکب است با طالع تو کوکب مسعود یار باد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به