مطرب تو راه میزنی از از آشفتهٔ شیرازی غزل 861

آشفتهٔ شیرازی

آثار آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

مطرب تو راه میزنی از ساز دلکشم

1 مطرب تو راه میزنی از ساز دلکشم ساقی صفا دهد زمی صاف بیغشم

2 تا تن زآب میکده عشق شسته ام ماهی صفت در آب و سمندر در آتشم

3 مردم همه زدید پری در جنون و من دیوانه از ندیدن ماه پریوشم

4 احرام طوف حج خرابات بسته ام شاید اگر ببال ملک بسته مفرشم

5 گفتم بزلف او زچه ای بیقرار گفت در آتشم معلق از آنرو مشوشم

6 ساقی شراب مجلسیان را بده که من از چشم مست و باده لعل تو سرخوشم

7 گوئی که جانم از تن افسرده میرود هرگه زسینه ناوک دلدوز میکشم

8 خالم کجا زششدر حیرت برون برد آورده چون حریف دغل باز در ششم

9 خواهم شدن بکون و مکان آستین فشان آشفته وار گر قدح عشق در کشم

10 گفتی گناهکاری و آتش مقام تست مداح حیدرم تو مترسان زآتشم

عکس نوشته
کامنت
comment