1 داری سر کارزار میدان این است پیدا کن اسرار مریدان این است
2 ای بی کاران ار سر و کاری دارید کار این کار است و راه مردان این است
1 خود را چو نمود او نه خیال است و نه طیف تو چون و چگونه دانیش باشد حیف
2 هرگز نرسی به ذات او تا گویی ماهو و متی و لم و این و کم و کیف
1 قومی هستند کز کله موزه کنند قومی همه عمر در سر روزه کنند
2 قومی دگرند ازین همه نادرتر هر شب به فلک روند و دریوزه کنند
1 بی نیش مگس به نوش شهدی نرسی بی جان کنشی به نیک عهدی نرسی
2 ننهاده به جهد هیچ کس را ندهند لیکن بنهاده جز به جهدی نرسی