1 ای آنکه ز عشق تو مرا نیست قرار زین بیش بدست غصه خاطر مسپار
2 بر هر بد و نیک پرتو انداز چو مهر بر ناخوش و خوش گذر تو چون باد بهار
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 وصالش دمی گر شود حاصلم چو نو دولتان بر نتابد دلم
2 که دارد حریفان نشانم دهید طلسمی که بگشاید این مشکلم
1 در خرابات مجانین کن گذر تا ببینی رسم و آئین دگر
2 عادت اینجا ترک رسم و عادت است رسم، اینجا ترک جان و ترک سر
1 جائی که به طاعات مباهات توان کرد محراب صنم قبلهٔ حاجات توان کرد
2 من روی به کعبه نهم از خاک در تو از کعبه اگر رو به خرابات توان کرد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به