1 ای آنکه ز عشق تو مرا نیست قرار زین بیش بدست غصه خاطر مسپار
2 بر هر بد و نیک پرتو انداز چو مهر بر ناخوش و خوش گذر تو چون باد بهار
1 ای تخت تجمل تو بر علیین افتاده ز جای آنچنان، جای چنین
2 نه راه پس و نه راه پیشت باشد بگذار ز خجلت و فرو شو بزمین
1 جائی که به طاعات مباهات توان کرد محراب صنم قبلهٔ حاجات توان کرد
2 من روی به کعبه نهم از خاک در تو از کعبه اگر رو به خرابات توان کرد
1 بر کف چه نهم سبحه که زنارم شد در بر چه کنم خرقه که سربارم شد
2 عقلم ننمود چاره و عشق بسوخت از پیش نرفت کاری و کارم شد