جامی

جامی

جامی
جامی

باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه از جامی غزل 880

غزل 880 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه

1 باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه چشمی بدین دو دیده در خون نشسته نه

2 پشتم شکست هجر تو گر بار می نهی باری به قدر طاقت پشت شکسته نه

3 چون دل نمی دهد ز غمت گر دگر غمی ست آن هم بیار و بر دل از غم نرسته نه

4 بگسست دل زمام صبوری به پای او از زلف خویش یک دو سه تاری گسسته نه

5 جان کز غمت گریخت به آن طره اش سپار بندی بر این شکاری از دام رسته نه

6 خون بست بر رخم جگر ار میهمان شوی پیش سگانت طعمه جگرهای بسته نه

7 جامی ز دست داد دل و دین تو را که گفت بر طرف گل ز سنبل سیراب دست نه

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه

شاعر شعر باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه چه کسی است ؟

شاعر شعر باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه جامی می باشد.

شعر باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه چیست ؟

قالب شعر باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه غزل است

مضمون اصلی شعر باز آی و مرهمی به دل ریش خسته نه چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی