1 چاره من نمیکنی چون کنم و کجا برم؟ شکوه بینهایت و خاطر ناشکیب را
2 گر به دروغ هم بود شیوه مهر ساز کن دیده عقل بستهام کز تو خورم فریب را
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 چو گل ز دست تو جیب دریدهای دارم چو لاله دامن در خون کشیدهای دارم
2 به حفظ جان بلا دیده سعی من بیجاست که پاس خرمن آفت رسیدهای دارم
1 رهی به گونه چون لاله برگ غره مباش که روزگارش چون شنبلید گرداند
2 گرت به فر جوانی امیدواریهاست جهان پیر ترا ناامید گرداند
1 خویشتنداری و خموشی را هوشمندان حصار جان دانند
2 گر زیان بینی از بیان بینی ور زبون گردی از زبان دانند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به