1 تو مردمک چشم من مهجوری زان با همه نزدیکیت از من دوری
2 نی نی غلطم تو جان شیرین منی زان با منی وز چشم من مستوری
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 زره ز زلف گره گیر بر تن است تو را به روز رزم چه حاجت به جوشن است تو را
2 سزاست گر صف ترکان به یکدگر شکنی که صف شکن مژهٔ لشگر افکن است تو را
1 وقت مردن پا نهاد آن شمع بالین مرا تا بخربندی ستاند جان غمگین مرا
2 دوش بوسیدم لب شکرفشانش را به خواب کاش بیداری نبود این خواب شیرین مرا
1 ساقی فرخنده پی تاب کفش ساغر است پیرو چشم خوشش گردش هفت اختر است
2 تشنه لب دوست را بر لب کوثر مخوان مطلب این تشنه کام آن لب جان پرور است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **