ای سیه تر دل سنگین تو از روی رقیب از جامی غزل 26

ای سیه تر دل سنگین تو از روی رقیب

1 ای سیه تر دل سنگین تو از روی رقیب در کجی راست به هم خوی تو و خوی رقیب

2 گردن اندر خم بازوی رقیب است تو را چند بر خسته دلان زور به بازوی رقیب

3 هرچه او راست پسندیده پسندیده توست چند سنجیدن یاران به ترازوی رقیب

4 بس که آزار به رویم ز رقیب آمده است هیچ گه روی نخواهم که کنم سوی رقیب

5 عمرها رفت به هر سوی و به جایی نرسید بعد ازین سوی عدم باد تک و پوی رقیب

6 صد گره بر رگ جان می کشم از موی تو لیک طاقت یک گرهم نیست ز ابروی رقیب

7 از خدا مرگ رقیبان به دعا می خواهند کس چو جامی به جهان نیست دعاگوی رقیب

عکس نوشته
کامنت
comment