ای گشته از صفای رخت از ابن یمین فریومدی غزل 14

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

ای گشته از صفای رخت شرمسار آب

1 ای گشته از صفای رخت شرمسار آب از تشنگان لعل لبت وا مدار آب

2 جانم میان آتش هجران بباد رفت گر چه ز دیده هست مرا در کنار آب

3 لعل تو آتشیست که چون شعله برکشد بگشایدم ز دیده یاقوتبار آب

4 از نو بهار روی تو اشکم فزون شدست آری فزون شود همی از نوبهار آب

5 از لطف تست جانم و جانم همه توئی خیزد بخار از آب و شود هم بخار آب

6 ابن یمین چو دید که بی هیچ موجبی بردش ز روی کار غم غمگسار آب

7 گفتم کنون بمردم چشمم امیددار آرد ز لطف روی تو بازم به کار آب

عکس نوشته
کامنت
comment