1 ای گشته لبت آتش جان را تریاک آب چشمم ببرد عالم همه پاک
2 آن دل که ز دست من برون رفت چو باد در پای تو افتاد به خواری در خاک
1 ای دوست میان من و تو گرنه دُوی است پس این که گهی نالد و گه نازد کیست
2 ما را همه عمر در طلب باید بود گر من توم و تو من، طلب کاری چیست
1 مؤمن که به صدق ازو نرنجد چیزی در پیش دلش جز او نسنجد چیزی
2 حق بر عرش است و عرش دانی چه بود آن دل که درو جز او نگنجد چیزی
1 صدری که چو بدر کرد عالم انور بگذشت وی از نُه فلک و هفت اختر
2 زین عالم شش جهت برآمد برتر از فضل خدا تاج لعمرک بر سر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به