-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای چون مسیح گوهر تو جمله جان شده سجده کنان بصومعه آسمان شده
2 از علت کمال که بر تو ز چشم بد ترسیده و هم ناقص و آخر همان شده
3 ای بی نظیر ساعد بوبکر پر هنر الحق درود خوان تو شاه جهان شده
4 بر دوستان و یاران چون ماه بر نجوم تاریک کرده عالم و خود از میان شده
5 تازه گل امید تو پژمرده ناگهان هم در حجاب غنچه از بوستان شده
6 خورشید دولت تو چو ماه مقنعی پیدا هنوز ناشده درچه نهان شده
7 از مرگ تو که مرده بزرگی بزرگ یاد در بخت نیک خود همه کس بدگمان شده
8 باری یکی بگوی که بی تو کجا روند ای دست تو ز کار و زبان از میان شده
9 ای کلک سرفکنده و درج سیاه روی وی نظم دل شکسته و نثر زبان شده
10 دردا که شد پدر ز وفات پسر یتیم احسنت اینت حاصل عمر زیان شده
11 جز مردمی مخوانش حسن زانکه حال او چون مردمی است نام بمانده نشان شده