-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تنها نه جا به خلوت دلها گرفتهای ملک وجود را همه یک جا گرفتهای
2 تا شانه را به جعد معنبر کشیدهای کاشانه را به عنبر سارا گرفتهای
3 یارب چه لعبتی تو که چندین هزار دل از جعد چین به چین چلیپا گرفتهای
4 من خود گرفتم از تو توان برگرفت دل با این چه میکنم که به جان جا گرفتهای
5 حسرت مبر ز گریهٔ بی اختیار ما اکنون که اختیار دل از ما گرفتهای
6 گفتی صبور باش به سودای عشق من وقتی که صبرم از دل شیدا گرفتهای
7 دل خستهٔ دو لعل تو را جان به لب رسید با آن که نکتهها به مسیحا گرفتهای
8 آسوده از تو در حرم و دیر کس نماند کسودگی زمؤمنو ترسا گرفتهای
9 روزی دل فروغی مسکین شکستهای کز دست غیر ساغر صهبا گرفتهای