تو در پرده نهان ای کعبه جان از جامی غزل 716

تو در پرده نهان ای کعبه جان

1 تو در پرده نهان ای کعبه جان ز شوقت عالمی رو در بیابان

2 تو گنجی و درین معموره هر دم به جست و جوی تو صد خانه ویران

3 نه غنچه ست این که از شرم جمالت کشیده روی خود گل در گریبان

4 رسیدی بر سرم در پاکشان زلف به راهت عمر من آمد به پایان

5 ز گلزار مرادم بشکفد گل چو گردد غنچه تنگ تو خندان

6 شوی درمان هر دردی که گویند چو من گفتن نمی یارم چه درمان

7 کشیدی دست باز از قتل جامی ازین نیکی چرا گشتی پشیمان

عکس نوشته
کامنت
comment