ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ از اسیری لاهیجی غزل 317

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ

1 ای در شعاع روی تو عقل خبیردنگ در راه عشقت آمده پای خرد بسنگ

2 مست شراب عشقم و از عقل بیخبر واعظ بما مگو سخن زهد و ریو و رنگ

3 ناموس اگر برفت بعشق تو گو برو ما را بعشق دوست چه پروای نام و ننگ

4 صاحب دلان، دلا از من بیدل برد بزور هر دم بعشوه دگر آن یار شوخ شنگ

5 جانم نبود بی می و معشوق یک نفس زان دم که ما بدامن رندان زدیم چنگ

6 گوید رباب نغمه شوق تو زیر و بم آید صدای عشق تو زآواز عود و چنگ

7 تا او فتاد پرده عزت ز روی یار در تاب حسن اوست اسیری دلو و دنگ

عکس نوشته
کامنت
comment