1 در خانقه کون و مکان پیر تویی این صومعه را باعث تعمیر تویی
2 باشد ز تو ارشاد جوانبختان را چون صبح دوم، پیر جهانگیر تویی
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 چو نمیکنی نگاهی به ستم مران خدا را نکنی اگر نوازش مشکن دل گدا را
2 همه حیرتم که هرگز چو نبوده آشنایی به جهان که گفته چند این سخنان آشنا را
1 گر به خیال در نظر جلوه دهد جیب را بددلیام ز سایهاش، فرض کند رقیب را
2 رتبه عشق بین که چون بر سر حرف دوستی کودک بیسواد او مسخره کرد ادیب را
1 پیغام وداع آمد و با گوش به جنگ است هجران به تو نزدیک شد ای جان، چه درنگ است
2 ما قافلهسالار ره عشق بتانیم در بحر بلا کشتی ما کام نهنگ است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **