1 در خانقه کون و مکان پیر تویی این صومعه را باعث تعمیر تویی
2 باشد ز تو ارشاد جوانبختان را چون صبح دوم، پیر جهانگیر تویی
1 در جلوهگری چون تو کسی یاد ندارد نادر بود آن شیوه که استاد ندارد
2 بی سعی تو گیراست خیال سر زلفت این دام روان حاجت صیاد ندارد
1 داده عشقم باده نابی که میسوزد مرا خوردهام از جام خضر آبی که میسوزد مرا
2 شب فغانم رفته بود از یاد مطرب صبحدم زد به تار چنگ مضرابی که میسوزد مرا