ای دل به درد عاشقی مردانه از اسیری لاهیجی غزل 451

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

ای دل به درد عاشقی مردانه شو، مردانه شو

1 ای دل به درد عاشقی مردانه شو، مردانه شو در عشق و در شوریدگی افسانه شو، افسانه شو

2 چون شهره و نام نکو آمد حجاب راه او در کوی بدنامی درآ، رندانه شو، رندانه شو

3 در گرد خشکی تا به کی گردی تو از وهم و خیال در قعر بحر عشق رو، دردانه شو، دردانه شو

4 خالی کن این جام و سبو از دردی هستی تو آنگه شراب عشق را پیمانه شو، پیمانه شو

5 گر وصل او را طالبی رندانه در میخانه آ از باده جام فنا مستانه شو، مستانه شو

6 نقش دویی از لوح دل رو عارفانه محو کن در ملک یکتایی بیا، فرزانه شو، فرزانه شو

7 با دلبر یکتای ما خواهی که گردی آشنا از نقش غیر او به کل بیگانه شو، بیگانه شو

8 این چار طاق زهد را برکن تمام از بیخ و بن وانگه بیا با عاشقان، همخانه شو، همخانه شو

9 از منزل فقر و فنا بازآ به اقلیم بقا بر تخت ملک سرمدی شاهانه شو، شاهانه شو

10 در عشق جانان برفشان جان و دل و روح و روان اندر بقای جاودان جانانه شو، جانانه شو

11 خواهی اسیری در امان باشی ز طعن این و آن بگذر ز عقل حیله‌جو دیوانه شو، دیوانه شو

عکس نوشته
کامنت
comment