- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل می کنی جراحت و مرهم نمیدهی عیسی دمی و آب به آدم نمیدهی
2 داروی جان ز حقه لبهات میدهد با جان خسته چاشنی هم نمیدهی
3 کوی تو کعبه و لب لعل تو زمزم است آبی چرا به تشنه زمزم نمیدهی
4 دست رقیب نیز به آن لب نمی رسد باری بدیو شکر که خانم نمی دهی
5 وردم دعای نسبت به محراب ابروان کز درد و غم وظیفه من کم نمیدهی
6 نامحرمان کجا بحریم نور را برند چون را در آن مقام به محرم نمیدهی
7 زیبد گدانی در دلبر ترا کمال کان سلطنت به ملک دو عالم نمیدهی