-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بزم برهم زدهای ای دل بر خشم به جوش چشم از جنگ بغوغالب از اعراض خموش
2 گرمیش شعلهٔ فروزان ز رخ ماه شعاع تلخیش زهر چکان از دو لب زهر فروش
3 خواب بیهوشی و کیفیت مستی ز سرش جسته از پرزدن مرغ سراسیمه هوش
4 ضبط بیتابی خود کرده ولی در حرکت پیرهن زان تن و اندام و قبازان برو دوش
5 داغ دلهای فکار از حرکاتش به خراش مرغ جانهای نزار از سکناتش به خروش
6 سخنی کامده از حوصلهٔ ناطقه بیش لب فرو بستنش از نطق فروبسته بگوش
7 محتشم هرکه خورد باده به دشمن ناچار کند آخر می اعراض بدین مرتبه نوش