ای چو گلبرگ طری عارض زیبای تو خوش از جامی غزل 194

ای چو گلبرگ طری عارض زیبای تو خوش

1 ای چو گلبرگ طری عارض زیبای تو خوش گرد آن حلقه زده زلف سمن سای تو خوش

2 پای تا سر تو چنانی که بود بوسه زدن بر رخ خوب تو زیبا به کف پای تو خوش

3 گر کنی پرسش و گر خنده زنی بر حالم هر چه آید بود از لعل شکرخای تو خوش

4 خلعتی خاص بود گیسویت از شعر سیاه که ز سر تا به قدم هست به بالای تو خوش

5 دیده خوش گشت چو بنشست خیال تو در او بنشین خرم و خندان که بود جای تو خوش

6 وعده جنت نسیه به ورع ورزان ده که به نقد است دل ما به تماشای تو خوش

7 خوش سپردی دلت امروز به درد و غم عشق باد امروز تو خوش جامی و فردای تو خوش

عکس نوشته
کامنت
comment