1 از این ره می روی رویت به من کن جوانی کشته ای فکر کفن کن
2 تو فایز کشته ای با تیر مژگان بنه لب بر لب و جانم به تن کن
1 سر زلف تو جانا لام و میم است چو بسم الله الرحمن الرحیم است
2 به هفتاد و دو ملت برده حسنت قدم از هجر تو مانند جیم است
1 سوار خنگ خوش رفتارم امشب روانه جانب دلدارم امشب
2 چو سلطان حبش فایز ز شوقش جهان زیر نگین پندارم امشب
1 مرا تا دل به تن تسلیم کردند همی مهر بتان تعلیم کردند
2 دل فایز بتان بردند یغما ببردند و به هم تقسیم کردند