1 ای آنکه بروی قبله خوبانی دل را دل و تن را تن و جان را جانی
2 گفتم بدلت خریدم از نادانی اکنون که پدید است بجان ارزانی
1 نگار کرد رخ من بخون دیده نگار کنار کرد بیکبارگی مرا ز کنار
2 من از جدائی آن دلبر فریشته خوی ز خورد و خواب جدا مانده ام فریشته وار
1 شد ز فر ماه فروردین جهان فردوس وار باغها دیبا سلب شد شاخها مرجان نگار
2 صد هزاران فرش رنگینست در هر بوستان صد هزاران شمع رخشانست در کوهسار
1 ز چین زلف مه نیکوان چین و طراز همیشه سلسله ساز است با دو درع طراز
2 گهی ز میغ زند بر مه دو هفته رقم گهی ز مشگ کند بر گل شکفته طراز