به دوستی خودم میکشی که از محتشم کاشانی غزل 498

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

به دوستی خودم میکشی که رای من است این

1 به دوستی خودم میکشی که رای من است این به خویش دشمنی کرده‌ام سزای من است این

2 گداختم ز جفا تا وفا به عهد تو کردم بلی نتیجهٔ عهد تو و فای من است این

3 به قول مدعیم میکشی و نیستی آگه که در غمی که منم عین مدعای من است این

4 وفا نگر که دم قتل من ز خیل سگانش یکی نکرد شفاعت که آشنای من است این

5 عجب نباشد اگر پا کشم ز مسند قربت تو آفتابی و من ذره‌ام چه جای من است این

6 دلم که گشته ز بی‌غیرتی مقیم در آن کو از آن مقام برانش که بی رضای من است این

7 اگر ز غم برهی محتشم دچار تو گردد بگو کمینه غلام گریز پای من است این

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر