- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 می بیارید که می داروی درد حکماست مکشیدش که نیاید مدهیدش که نخواست
2 می به تکلیف نباید به کسی داد به زور جز به مخمور و به این قاعده تکلیف رواست
3 می به نزدیک بهائم چه بها ارزد هیچ برو از زنده دلان پرس که جان را چه بهاست
4 دائم از ماهِ قدح در عرقِ تشویرست چشمه ی نیّر خورشید که در عین ضیاست
5 راح بر طلعت محبوب بود راحت روح مونس و هم دم آن نیز که از دوست جداست
6 صیقل زنگ زدای است ز مرآت وجود روح بخشی که نسیمش حسدِ بادِ صباست
7 خویش را باز نمودیم معیّن که چه ایم مدعی از پی ما عیب کنان بهر چه راست
8 سر طامات نداریم چو تقلید پرست مذهب مدعیان زرق و نفاق است و ریاست
9 هرکسی را روشی باشد و رویی و رهی راه و روی و روش ما به درِ اهلِ صفاست
10 جوهری صاف تر از می نبود ای صوفی از نزاری بشنو تا به تو برگوید راست