-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 محتسب چند زکین شیشه ما میشکنی شرم کن از می اگر رحم بما مینکنی
2 دل ما شیشه ما عشق ازل باده او حرم خاص خدا را زچه رو میشکنی
3 تو که صد خیل گرفتار بیک مو داری دام بر صید وحوش از چه بصحرا فکنی
4 پیش چشمت چه، محل لشکر ترکان دارد تو که از تیر نظر رستم دستان بزنی
5 شاید از حیله اخوان نکند جامه قبا یوسفی را که بخون غرقه بود پیرهنی
6 دل افسرده سمنزال محبت طلبد کند افسرده خزان باغ و گل و یاسمنی
7 حسن گل را که خبردار شود در گلزار بلبل ار برنکشد نغمه صوت حسنی
8 فتنه جویان بگریزند زشه روی بپوش تو که از چشم سیه فتنه دور زمنی
9 همه جا خیمه لیلاست سراسر در و دشت جویدش بیهده مجنون بربع و دمنی
10 لعل لب را چه کنی بوسه گه بوالهوسان خاتم جم نبود لایق هر اهرمنی
11 من و ما در حرم عشق مزن آشفته که در آن خانه بجز حق نسزد ما و منی