- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو میروی و من خسته باز میمانم چگونه بی تو بمانم، عجب همی مانم
2 تو باد پای عزیمت، چو باد میرانی من آب دیده گلگون چو آب میرانم
3 تو آفتاب منیزی که میروی ز سرم فتاده بر سر ره من به سایه میمانم
4 شکسته بسته زلف توام روا داری فرو گذاشتن آخر چنین پریشانم؟
5 بدست لطف عنان را کشیدهدار که من ز پای بوس رکاب تو باز میمانم
6 نه پای عزم و نه جای نشست در منزل بماندهام ره بیرون شدن نمیدانم
7 دریغ روز جوانی که میرود عمرم فسوس عمر گرامی که میرود جانم
8 تو آن نهای که کنی گاگاه سلمان را به نامه یاد و من این نانوشته میخوانم