فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

شب چارده غلامی ز مه تمام از فروغی بسطامی غزل 470

غزل 470 ام از 549 غزلیات

شب چارده غلامی ز مه تمام داری

1 شب چارده غلامی ز مه تمام داری تو چه خواجهٔ تمامی که چنین غلام داری

2 مگر از سیاه روزی تو مرا نجات بخشی که طلوع صبح روشن ز سواد شام داری

3 حشم کرشمه از پیش و سپاه غمزه از پس پس و پیش خویش بنگر که چه احتشام داری

4 اگر آن قیامتی را که شنیده‌ام بیاید نرسد بدین قیامت که تو در قیام داری

5 ز تو صاحب جراحت نرسد به هیچ راحت که علاوه بر ملاحت خط مشک فام داری

6 صنمت چرا نگویم، صمدت چرا نخوانم که تو منحصر به فردی و هزار نام داری

7 به درستی از مقامت کسی آگهی ندارد مگر آن شکسته قلبی که در آن مقام داری

8 سخنی به مرده بر گو که دوباره زنده گردد تو که معجزات عیسی همه در کلام داری

9 نظری به حال من کن چو قدح به دست گیری گذری به خاک جم کن چو به دست جام داری

10 چه عقوبت از جدایی بتر است عاشقان را به کدام قدرت از ما سر انتقام داری

11 سزد ار کبوتر دل پی خال و زلفت افتاد که چه دانه‌های دل کش به کنار دام داری

12 به فدای چشم مستت کنم آهوی حرم را که تو در حریم سلطان بسی احترام داری

13 سر حلقهٔ سلاطین شه راد ناصرالدین که می عنایتش را به قدح مدام داری

14 به چه رو تو را نسوزد غم مهوشان فروغی که هنوز در محبت حرکات خام داری

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شب چارده غلامی ز مه تمام داری

شاعر شعر شب چارده غلامی ز مه تمام داری چه کسی است ؟

شاعر شعر شب چارده غلامی ز مه تمام داری فروغی بسطامی می باشد.

شعر شب چارده غلامی ز مه تمام داری در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر شب چارده غلامی ز مه تمام داری چیست ؟

قالب شعر شب چارده غلامی ز مه تمام داری غزل است

مضمون اصلی شعر شب چارده غلامی ز مه تمام داری چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر