- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای به خورد و خواب قانع همچو حیوان از غذای یک نفس زین چارچوبِ طبعِ حیوانی برآی
2 آدمی مانی ولیکن آدمی سیرت نه ای دیو پیکر نیستی اما که هستی دیو رای
3 خود گرفتم باصره ت را قفل حیرت بستهاند امتحان را چشمِ دل بر آینه ی عبرت گشای
4 عالمِ باقی و فانی را به هم نسبت مکن روزکی چند ار خوشت باشد درین فانی سرای
5 گر نکو نامیت میباید مجوی آزارِ خلق کز ستمگاری نشد با فرّه ی ایزد همای
6 رستگاری با کم آزاری توانی یافتن با کم آزاران نشین و با کمآزاران گرای