جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

تو و مستی و ناز و عشوه و از جویای تبریزی غزل 936

غزل 936 ام از 1266 غزلیات

تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خود بودن

1 تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خود بودن من و بی طاقتی و راه صحرا و نیاسودن

2 من و گریان چو ابر از غم، من و نالان چو نی هر دم تو و خندان به رنگ گل، تو و پیمانه پیمودن

3 به ضبط خویش تا کی غنچه می مانی، که در آخر به خون دل چو برگ لاله باید دامن آلودن

4 اسیر شعلهٔ حسنی که در بزم تماشایش صدای دل شکستن آید از مژگان بهم سودن

5 زوالی ره نیابد در کمال باطنی جویا به آب زر چو مه تا چند خواهی چهره اندودن

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خود بودن

شاعر شعر تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خود بودن چه کسی است ؟

شاعر شعر تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خود بودن جویای تبریزی می باشد.

شعر تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خود بودن در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خود بودن چیست ؟

قالب شعر تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خود بودن غزل است

مضمون اصلی شعر تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خود بودن چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر